به فكر نمازت باش، مثل شارژ موبايلت!
با صداي اذان بلند شو، مثل صداي موبايلت!
از انگشتانت براي اذكار استفاده كن، مثل صفحه كليد موبايلت!
قرآن را هم هميشه بخوان، مثل پيامهاي موبايلت و ...
متني كه پيش روي شماست، گزيدهاي از بيانات آيت الله جاودان در باب اهميت نماز و احترام به اين فريضه الهي است.
نماز براي كسي كه حق نمازش را ادا كند، دعا ميكند. حق نمازش چيست؟ خيلي ساده است. يك نماز صحيح بخواند. اين هم مكرر به جمع دوستان و غير دوستان، عرض ميكنم.
يك نماز صحيح بخواند، نماز صحيح چقدر زحمت دارد؟ شما حمد و سوره را صحيح كن، مسئلههايت را هم ياد بگير. آدم چند تا مسئله بلد باشد نمازش صحيح ميشود؟ چهل تا، پنجاه تا مسئله، كه ميشود مثلاً ده صفحه يك رساله. آدم ده صفحه يك رساله را مسئله بلد باشد، نمازش صحيح ميشود. خيلي سخت نيست. ده صفحه، پانزده صفحه رساله را آدم بخواند، نمازش ميشود درست.
يك حمد و سوره هم پيش يك معلم قرآن يا مثلاً كسي كه تجويد بلد باشد، ياد بگيرد. به خصوص براي نوجوانها به سرعت درست ميشود، اگر سنش گذشته باشد، يك كم سخت ميشود، اما براي نوجوان و جوان، خيلي زود حمد و سورهاش درست ميشود. آنقدر هم كه سخت نيست. خوب ميشود نماز صحيح.
اگر كسي نماز درست بخواند، نماز صحيح بخواند، اول وقت بخواند، نماز دعايش ميكند. دعاي نماز قبول است. يك كسي كه دعايش قبول است، روزي پنج بار شما را دارد دعا ميكند.
يك وضو و غسل هم آدم ياد ميگيرد. آن هم ميشود پنج دقيقه. آدم دو تا پنج دقيقه مسئلههاي وضو و غسل را ياد ميگيرد، بعدش نمازش صحيح ميشود. دو تا پنچ دقيقه، آن هم ده يا پانزده صفحه، مثلاً يك ده دقيقه يا نيم ساعت هم پيش معلم، حمد و سوره ميخواند، ميشود نماز صحيح.
نماز صحيح هم همان اول وقت بخوان. اين ميشود نماز چي؟ نماز خوب، نماز درست. اگر كسي نماز درست بخواند، نماز صحيح بخواند، اول وقت بخواند، نماز دعايش ميكند. دعاي نماز قبول است. يك كسي كه دعايش قبول است، روزي پنج بار شما را دارد دعا ميكند. خداي نكرده اگر آدم، نمازش خراب باشد، نماز نفرين ميكند. ميگويد من را ضايع كردي، خدا ضايعت كند. خدا پيش نياورد. اگر آدم نمازش را بيبند و بار بخواند، نماز ميخواند، اما بيبند و بار ميخواند. ارزش براي نمازش قائل نيست، سبك ميشمارد. دير ميخواند، بد ميخواند، آخر وقت ميخواند.
ديشب با يك جواني صحبت ميكرديم، گفت: خوب، يك ساعت به آخر وقت ميخوانيم. چه عيبي دارد؟
من گفتم: خوب، نماز اول وقت رضاي خداست. دعاي مستجاب هم كه عرض كرديم در آن هست. آن وقت آخر وقتش، ممكن است خداي نكرده، خداي نكرده، نماز نفرين كند. گاهي فرد هم نماز را خراب ميكند، هم آخر وقت ميخواند، بد ميخواند، تند تند ميخواند، به قدري تند كه خراب ميشود، يعني آيات را به هم ميچسباند، بعضي از آقايان مراجع اجازه نميدهند. يك نفس بين دو تا آيه بكشيد. چقدر فرقش است؟ نمازي كه آن طوري تند و تند بخواني، با اين كه يك كم بين دو تا آيه مكث كني، فرقش چند ثانيه ميشود؟ اين ميشود نماز خوب، نماز صحيح. اگر تند تند بخواني، ممكن است مرجع تقليدتان اجازه ندهد. خيلي از دوستان ما از آقاي بهجت تقليد ميكردند، ايشان ميگويند: اين فاصله را بدهيد. بين دو تا آيه فاصله بدهيد.
چه بسا بندهاي نماز ميخواند ولي آن نماز را به صورتش ميكوبند. ميگويند: وَ اَحجُبُ اَنّي صوته، براي صدايش مانع ميگذارم كه به گوش من نرسد، اينكه صدا به گوش خدا نرسد كه نيست، خدا هر صدايي را ميشنود، ميداند. يعني به صدايش گوش نميدهم. به حرفش اعتنا نميكنم. در اين روايت، خداي متعال با داوود(ع) صحبت ميكرده است: اي داوود، ميداني چرا براي صداي آن فرد مانع ميگذارم؟ براي اينكه اين فرد به چشم خيانت، به چشم خيانت به ناموس مردمان، زياد نگاه ميكرده است. ذلك الَذي يُكِثرُ الالتفاتِ الي حُرم المُومِنين به عين الفِسق، به چشم خيانت، به ناموس مردم زياد نگاه ميكرده است. دوم: اين فرد نقشه براي مردم داشته، براي مردم، براي مسلمانها نقشه داشته، نقشه ظلم ميكشيده. نماز هم بخواند، نمازش را ميزنيم تو سرش. حالا اينجا فرمودند تو صورتش. اين حديث خيلي بلند است، حالا اين قسمت به همه ما مربوط ميشود، آن دو تا انشاء الله به ماها مربوط نيست. بعد فرمود: يا داود نُح عَلي خَطيئَتِكَ كَالمَرئَة الثَكلي عَلي وَلَدِها اي داود نوحه كن. ببينيد، نوحه يعني گريه با صدا، وقتي كه آدم در خانه خدا ميرود با صدا بر گناهانش گريه كند، مثل مادري كه بچهاش را از دست داده، آن طور در خانه خدا براي گناهانت گريه كن.
عمل خوبي كه جلوي عمل بد را نميگيرد، معلوم ميشود كه آن عمل، قوت و قدرت ندارد. نماز، نماز نيست. كه جلوي عمل بد را نميگيرد. وگرنه عمل خوب، نماز خوب، جلوي عمل بد را ميگيرد.
يك دومي را هم عرض كنيم. سليمان بن خالد ميگويد كه من از حضرت صادق (ع) سوال كردم اين آيه را: وَقَدِمنَا إِلَي مَا عَمِلوا مِنْ عَمَل فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا خداي متعال ميفرمايند ما به نزد اعمالي كه اينها كردهاند ميآييم. قدرت ما بالاسر عمل اينهاست. مأموران ما بالاسر عمل اينها هستند و اين اعمال را گردي ميكنيم كه به باد رفته است.
چه جوري ميشود؟ آدم عمل خير كرده است، عملش به درگاه خدا ميرود و عمل به باد فنا مينشيند! امام فرمودند كه: «أما والله اِن كانَت اَعمالهُم اَشَدُ بَياضا منَ القَباطي» اينها عمل زياد دارند. مثلاً سالي دو بار كربلا رفته، حج و عمره ميرود، خمس ميدهد، كار خوب خيلي ميكند، نماز جماعت ميرود، اين اعمال چطور ميشود كه به باد فنا برود؟
ميگويند اين مال آدمي است كه، اعمال خوب دارد، هزار طور عمل خوب دارد، اما وقتي گناه پيش ميآيد، چهار دست و پا ميافتد، نميتوانم توضيح بدهم. اصلاً گناه را رد نميكند، از گناه نميگذرد. آخر يك گناهاني هست كه آدم را ميسوزاند. آقا چطور ميشود من حج ميروم، عمره كه بيشتر ميشود رفت. حالا مثلاً كربلا كه ميشود رفت. صد جور كارهاي خوب، چطور ميشود كه اين كارها، هيچگاه جلوي هيچ كار بد من را نميگيرد، چطور ميشود؟ من نماز جماعت ميروم، هر روز نماز جماعت، مثلاً بعضيها هستند كه صبح هم نماز جماعت ميروند، نماز اول وقت ميخوانند، نماز جماعت ميخوانند. چطور اين نماز من، جلوي بدي اعمال من را نميگيرد؟ عمل خوبي كه جلوي عمل بد را نميگيرد، معلوم ميشود كه آن عمل، قوت و قدرت ندارد. نماز، نماز نيست. كه جلوي عمل بد را نميگيرد. وگرنه عمل خوب، نماز خوب، جلوي عمل بد را ميگيرد. پس اينها يك ظاهر خوب داشتند. اما يك جايي از كار خراب بوده. نماز جلوي كارهاي بد را ميگيرد.
مثالي كه براي شما در مورد نماز خوب عرض كردم، نماز خوب را آنقدر سخت نگرفتيم. عرض كردم يك نماز صحيح اول وقت. باور كنيد جلوي بدي را ميگيرد، جلوي گناهان را ميگيرد. اين نماز خاصيت دارد. من اگر يك ذره نماز را احترام كنم، نماز خاصيت دارد. خاصيتش جلوي بدي را ميگيرد. جلوي دهان من را ميبندد، هر حرفي از دهان من در نميآيد. هر گناهي از دست من برنميآيد. نماز خاصيت دارد. اگر ميبيند هيچ خاصيتي ندارد، نگاه كنيم، بررسي كنيم، بررسي كنيم كه كجاي كارمان خرابي دارد. خرابي اصلي دارد. آن وقت اين نمازها را روز قيامت ميآورند، كه خيلي هم زرق و برق دارد. باز كه ميكني آن را، ميبيني خاكستر است. به باد فنا ميرود.
منبع:وبلاگ مطالبي از قرآن
محرم و صفر زمان باليدن است نه فقط ناليدن
بساطش آموزه است نه موزه
تمرين خوب نگريستن است نه خوب گريستن
نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب
منتظران واقعي مهدي عج به هوش باشند كه حسين ع را منتظرانش كشتند.
آيت الله بهجت در جواب اين پرسش فرمودند: «ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت " و لا أقول سبحان الله و الحمد لله، لكنه ذكر الله عند حلاله و حرامه» ...
از آيت الله بهجت رحمت الله عليه علت اينكه چرا انسان در راه ترك گناه عاجز و درمانده مي شود و از ايشان راهكار خواسته شد.
وي در جواب اين پرسش فرمودند: «ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت " و لا أقول سبحان الله و الحمد لله، لكنه ذكر الله عند حلاله و حرامه» ...
همان طور كه گفته شد و تو نيز دانستي، اگر شخص گنه كار از كساني باشد كه در اثر غفلت به دام گناه مي افتند، بايد با مراقبه شديد، غفلت را از خود دور كرده و با از بين بردن غفلت، خويش را از چنگ معاصي برهاند.
اكنون سخن ما اين است كه ركن ركين و پايه اساسي مراقبه، هميشه و در همه جا و در هر حالي به ياد خدا بودن است، كه طبق برخي از روايات يكي ازمشكل ترين كارهاست (رسول خدا-صلى الله عليه و آله-فرمود:«يا علي!ثلاث لا تطيقها هذه الامه:المواساه للاخ في ماله و انصافالناس من نفسه و ذكر الله على كل حال;اى على!سه كار است كه تحمل آنها بر اين امت مشكل است:رعايت مساوات مالى با برادران مۆمن;رفتار منصفانه با مردم و ياد خدا در همه حال.»مجلسى،بحار الانوار،ج 74،ص 45.) و چون چنين است، يكي از بهترين اعمال است (پيامبر گرامى اسلام-صلى الله عليه و آله-فرمود:«يا على!سيد الاعمال ثلاث خصال:انصافك الناس مننفسك،و مواساتك الاخ في الله-عز و جل-،و ذكرك الله-تبارك و تعالى-على كل حال;اى على!سرور و سيداعمال سه خصلت است:رفتار منصفانه با مردم;رعايت مساوات مالى با برادران ايمانى و يادخداوند در همه حال.»همان،ص 44.)
در عظمت و اهميت ياد خدا همين بس كه خداي تبارك و تعالي از آن به كم راضي نگشته و برايش حدي معين نفرموده است.
مرحوم ثقة الاسلام كليني در كتاب دعاي اصول كافي، باب «ذكر الله كثيرا» به اسنادش از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود:
ما من شي ء الا و له حد ينتهي اليه الا الذكر فليس له حد ينتهي اليه. فرض الله الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان، فمن صامه فهو حده. و الحج، فمن حج فهو حده. الا الذكر، فان الله - عز و جل - لم يرض منه بالقليل، و لم يجعل له حدا ينتهي اليه. ثم تلا هذه الآية: «يا ايها الذين آمنوااذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا (احزاب(33)آيه 41) فقال: لم يجعل الله - عز و جل - له حدا ينتهي اليه. قال: و كان ابي عليه السلام كثيرالذكر. لقد كنت امشي معه و انه ليذكر الله و آكل معه الطعام و انه ليذكر الله ولقد كان يحدث القوم و ما يشغله ذلك عن ذكر الله و كنت اري لسانه لازقا بحنكه يقول: لا اله الا الله و كان يجمعنا فيامرنا بالذكر حتي تطلع الشمس و يامربالقراءة، من كان يقرا منا، و من كان لم يقرا منا امره بالذكر (كلينى،اصول كافى،ج 2،ص 361)؛
هر چيزي را حدي است كه بدان پايان مي پذيرد، مگر ذكر و ياد خدا كه براي آن حدي وجود ندارد [مثلا] خداوند نمازهاي پنج گانه را واجب ساخت كه به جا آوردن آنها حد آنهاست. همچنين روزه ماه رمضان را واجب كرد كه روزه داري حد آن است. همين طور حج را واجب گردانيد كه گزاردن آن، حد آن است؛ جز ياد خدا كه از آن به كم راضي نگشت و برايش حدي مقرر نفرمود. سپس حضرت اين آيه را تلاوت كرد: يا ايها الذين آمنوا اذكرو الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة و اصيلا (رعد(13)آيه 28. )؛ اي گروه مۆمنان! خداي را بسيار ياد كنيد و او را در بامدادان و شبانگاهان تسبيح نماييد.
آن گاه فرمود: پدرم - كه درود خدا بر او باد - خداي را بسيار ياد مي كرد. هنگامي كه با او راه مي رفتم، او مشغول ذكر خدا بود. با او غذا مي خوردم او به ياد خدا بود. با مردم سخن مي گفت، ولي هيچ گاه سخن گفتن، او را از ياد خدا باز نمي داشت، و من خود مي ديدم كه زبانش به كامش چسبيده و يكسره «لا اله الا الله» مي گويد .
بين الطلوعين ما را جمع مي كرد و دستور مي داد تا بر آمدن خورشيد ذكر بگوييم و به ياد خدا باشيم . هر يك از ما را كه قرائت قرآن ميدانست به تلاوت آن دستور ميداد و كسي را كه قرائت قرآن نميدانست به ذكر و ياد خدا امر مي فرمود.»
حال كه به اهميت ياد خدا به عنوان ركن عمده و پايه مهم «مراقبه» اشاره شد. به جاست با استفاده از آيات و روايات به آثار و خواص ياد خدا و نيز به عواقب و تبعات غفلت از خدا جل و علا اشاره كنيم و بدين ترتيب بر فوايد و عوايد بحث بيفزاييم.
1. رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: «يا علي ! ثلاث لا تطيقها هذه الامة : المواساة للاخ في ماله و انصاف الناس من نفسه و ذكر الله علي كل حال ؛ اي علي ! سه كار است كه تحمل آنها بر اين امت مشكل است : رعايت مساوات مالي با برادران مۆمن ؛ رفتار منصفانه با مردم و ياد خدا در همه حال.»( مجلسي، بحار الانوار، ج 74، ص 45.2)
پيامبر گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: «يا علي ! سيد الاعمال ثلاث خصال: انصافك الناس من نفسك ، و مواساتك الاخ في الله - عزوجل - ، و ذكرك الله - تبارك و تعالي - علي كل حال ؛ اي علي ! سرور و سيد اعمال سه خصلت است : رفتار منصفانه با مردم ؛ رعايت مساوات مالي با برادران ايماني و ياد خداوند در همه حال .» همان، ص 44.3. احزاب (33) آيه 41.4. كليني، اصول كافي، ج 2، ص 361.5. رعد (13) آيه 28.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت كنيد، خودش توضيح خود را مي دهد.
همانطور كه يك پزشك قبل از بيان هر حكم درمان و نسخه اي، ما را به پرهيز از انجام كارها و اموري دستور ميدهد تا كه از كهنه شدن و قوّتيابي بيماري خلاص دهد؛ شريعت مطهّر اسلام نيز قبل از دستور به انجام هر عملي، ما را به پرهيز از اموري امر فرموده است كه انجام آنها معصيت و گناه شمرده ميشود. در دستورالعملها و نامههاي مرحوم همداني (رضواناللهتعاليعليه) سفارشهاي ويژهاي بر ترك معصيت شده است.
در قسمتي از نامهاي كه به يكي از علماي تبريز مرقوم داشته، اين گونه فرموده است: «... آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نمودهام، اين است كه اهّم اشيا از براي طالب قرب، جدّ و سعي تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهي، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فايدهاي نخواهد بخشيد؛ چرا كه پيشكش و خدمتكردن كسي كه با سلطان در مقام عصيان و انكار است، بيفايده خواهد بود. نميدانم كدام سلطان، أعظم از اين سلطان عظيمالشأن است، و كدام نقار (نزاع و ستيزه جويي) أقبح (زشتتر) از نقار با اوست؟»1
در قسمت ديگري از همين نامه، مرحوم آخوند همداني(ره) چنين نگاشته شده كه «... فَافهَم! ممّا ذَكَرتُ انّ طَلَبَكَ المحبَّةَ الالهيَّةَ مَعَ كَونِكَ مُرتَكباً للمعصيةِ امرٌ فاسدٌ جداً، و كيف يَخفي عَليك كَونُ المَعصيةِ سَبَباً للنّفرةِ وَ كَونُ النَّفرةِ مانِعةُ الجَمعِ مَعَهُ المَحَبَّةُ؟...»2 پس بفهم از آنچه يادآوري نمودم! بدان كه درخواست محبت خداوندي، با آلودهشدن تو به گناه، امري فاسد است. چگونه بر شما اين نكته پنهان است كه معصيت باعث نفرت و بيزاري است و هرگز با محبّت قابل جمع نيست؟... «اِنّ تَركَ المَعصِيَةِ اَوَّلُ الدِّينِ وَ آخِرِهِ، ظاهِرَهً، وَ بَاطِنَهً، فَبادِر اِلَي المُجاهِدَةِ!...»؛3 البته ترك گناه؛ اوّل، آخر، ظاهر و باطن دين است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز!
در قسمتي ديگر از همين نامه بلند و مهّم، ايشان درباره دوري گزيدن از معصيت، اينگونه نوشتهاند: «... پس اي عزيز! چون اين كريم رحيم، زبان تو را مخزن كوه نور، يعني ذكر اسم شريف قرار داده، بيحيايي است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غيبت و دروغ و فحش و اذيّت و غيرها من المعاصي نمودن. مخزن سلطان بايد محلّش پر عطر و گلاب باشد. نه مجلس مملوّ از قاذورات، و بيشكّ، چون دقّت در مراقبت نكردهاي، نميداني كه از جوارح سبعه (هفتگانه) يعني گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج، چه معصيتها ميكني، و چه آتشها روشن مينمايي، و چه فسادها در دين خودت بر پا ميكني، و چه زخمهاي منكره سيف و سنان (شمشير و نيزه) با زبانت به قلبت ميزني. اگر نكشته باشي، بسيار خوب است. اگر بخواهم شرح اين مفاسد را بيان نمايم، در كتاب نميگنجد... تو كه هنوز جوارحت را از معاصي پاك نكردهاي، چگونه منتظري كه در شرح احوال قلب چيزي بنويسم...»4
در جاي ديگري جناب آخوند (ره) مي فرمايند: «تمام سفارشات اين بينوا به تو، اهتمام در ترك معصيت است. اگر اين خدمت را انجام دادي، آخر الامر تو را به جاهاي بلند خواهد رسانيد.»5
پي نوشت ها:
1. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، 111.
2. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، 111.
3. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177- 178، و نيز چلچراغ سالكان، 111.
4. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 178- 179، و نيز ياور اميري، چهل نامه عرفاني، ص 15- 16.
5. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 196، و نيز چلچراغ سالكان، 133- 135.
امتحان عاشقي در كربلا آغاز شد
كودكي شش ماهه بين عاشقان ممتاز شد
بين هفتاد و دو گل يك غنچه كه نشكفته بود
آنهم آخر روي دست باغبانش باز شد.
التماس دعا
اصلا حسين جنس غمش فرق ميكند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق ميكند
اينجا گدا هميشه طلبكار ميشود
اين در كه آمدي كرمش فرق ميكند
صد مرده زنده ميشود از ذكر "يا حسين"
عيساي اهل بيت دمش فرق ميكند.
"داني كه چرا چوب شود قسمت آتش؟
بي حرمتي اش بر لب و دندان حسين است.
داني كه چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگي اش از لب عطشان حسين است.
داني كه چرا خانه حق گشته سيه پوش؟
زيرا كه خدا نيز عزادار حسين است."
ايام محرم تسليت و التماس دعا
امام خامنه اي:
نهضت حسيني با شهادت جان گرفت و نهضت عظيم كربلاي خونين ملت ايران تداوم همان راه است.
از عمدهترين روشهايي كه سالهاي سال براي تأثير بر حركت انقلاب اسلامي استفاده ميشود، تاكيد بر حضور افرادي است كه خواهان ارتباط با كشورهايي هستند كه سالهاي سال از هيچ دشمني و ظلم و ستمي در حق مردم ايران اسلامي كوتاهي نكردهاند و هم اكنون با ادامه ظلمهاي خود خواستار برقرار ارتباط با ايران اسلامي هستند.
با توجه به اين موضوع، از ديدگاه قرآن مجيد يكي از شرايط افرادي كه خواستار تصدي منصب رياست جمهوري هستند، توجه به مسئله استكبار ستيزي و توجه و شناخت همه جانبه دشمناني است كه دهها سال است براي سرنگوني و شكست انقلاب اسلامي از هيچ تلاشي فرو گذار نكردهاند.
در اين مقاله قصد داريم به ابعاد مهم مسئله سياست خارجي و استكبار ستيزي كه بايد به عنوان يكي از ملاكهاي اصلي در انتخاب فرد صالح مد نظر قرار بگيرد، بپردازيم، تا در كنار شرائط ديگري كه در همين راستا بيان شده است، زمام جامعه را به مدت چهار سال به دست فردي شايسته و با صلاحيت بسپاريم.
از ديدگاه قرآن مجيد، رويكرد افراد حاضر در عرصه انتخابات نسبت به سياست خارجي و نحوه برخورد با استكبار بايد در چهار بعد مهم مورد بررسي قرار گرفته و بعد از شناخت كامل از مواضع فرد مورد نظر نسبت به انتخاب وي اقدام شود:
از ديگر ملاكهايي كه ميتوان براي انتخاب فرد شايسته و صالح از ديدگاه قرآن مجيد معرفي كرد، انتخاب افرادي است كه با دشمنان برخورد منطقي داشته باشند، چرا كه برخورد هاي غير منطقي و تهديد هاي مختلف بر عليه دشمنان، جرات تعدي و ظلم آنان را بيشتر ميكند
ويژگي اول: برخورد شناختي با استكبار
به تحقيق ميتوان يكي از اركان اصلي در انتخاب فرد اصلح را شناخت كامل او از دشمنان محسوب كرد، چرا كه تا متوجه نباشيم كه با چه جبهه اي روبرو هستيم، هرگز قادر نخواهيم بود كه جامعه اسلامي را در جاده تكامل و پيشرفت و توسعه جلو ببريم ...
و به جهت اهميت اين مسئله است كه آيات متعددي از قرآن مجيد در ارتباط با معرفي دشمنان و انواع و اقسام و نحوه برخورد با آنها اختصاص داده شده است.
توجه به اين مسئله كه امريكا و هم پيمانان او هيچ گاه دست از ظلم و ستم بر عليه مردم ايران اسلامي بر نخواهند داشت مگر اينكه دولت مردان از خواسته هاي اصلي و حقوق شرعي و قانوني مردم در عرصه جهاني دست بردارند از توصيه هاي مهم قرآن مجيد در عرصه سياست خارجي و استكبار ستيزي است كه در انتخاب فرد اصلح بايد به آن توجه ويژه شود:
(وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ : و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمىشوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى. بگو: «در حقيقت، تنها هدايتِ خداست كه هدايت [واقعى] است.» و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، باز از هوس هاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا سرور و ياورى نخواهى داشت. ) (البقرة : 120)
ويژگي دوم: برخورد رابطه اي با استكبار
قرآن مجيد به همه و مخصوصاً مسئولين توصيه ميكند كه از ارتباط و هم پيمان شدن با كشورهايي كه با ابزار رسانه اي خود تظاهر به دوستي ميكنند اجتناب كنند، اين در حالي است كه اگر دشمنان بر شما مسلط شوند از هيچ ظلم و ستمي كوتاهي نميكنند، چنانچه در دفتر عملكرد آنها در طول تاريخ ثبت و ضبط شده است كه اين توصيه مهم قرآن مجيد ميتواند در انتخاب ما موثر باشد:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُۆْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ : اى كسانى كه ايمان آوردهايد، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد [به طورى] كه با آنها اظهار دوستى كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند [و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه] بيرون مىكنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آوردهايد، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمدهايد. [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىكنيد در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم. و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه درست منحرف گرديده است. ) (الممتحنة : 1)
ويژگي سوم: برخورد منطقي با استكبار
از ديگر ملاكهايي كه ميتوان براي انتخاب فرد شايسته و صالح از ديدگاه قرآن مجيد معرفي كرد، انتخاب افرادي است كه با دشمنان برخورد منطقي داشته باشند، چرا كه برخورد هاي غير منطقي و تهديد هاي مختلف بر عليه دشمنان، جرأت تعدي و ظلم آنان را بيشتر ميكند.
قرآن مجيد به همه و مخصوصاً مسئولين توصيه ميكند كه از ارتباط و هم پيمان شدن با كشورهايي كه با ابزار رسانه اي خود تظاهر به دوستي ميكنند اجتناب كنند، اين در حالي است كه اگر دشمنان بر شما مسلط شوند از هيچ ظلم و ستمي كوتاهي نميكنند، چنانچه در دفتر عملكرد آنها در طول تاريخ ثبت و ضبط شده است كه اين توصيه مهم قرآن مجيد ميتواند در انتخاب ما موثر باشد
آيات الهي از نمونه هاي مهم برخورد منطقي با دشمنان و استكبار و طاغوتيان را در داستان ملاقات حضرت موسي با فرعون به خوبي هرچه تمامتر به تصوير ميكشد و به پيامبر خود دستور ميدهد كه در برابر طاغوت با زباني نرم و ملايم و به دور از هر گونه خشونت سخن بگو:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى : و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد.) (طه : 44)
حال در شرايط كنوني كه دشمنان از هيچ ظلم و ستمي بر عليه مردم ايران كوتاهي نميكنند، ميتوان با تمسك به اين نكته مهم و پرهيز از تهديدهاي مختلف عليه دشمنان نسبت به دستيابي به حقوق اصلي و قانوني خود در عرصه بينالملل اقدام كنيم، چرا كه اين توصيه مهم قرآن مجيد است كه حتي با سركشترين افراد نيز به نرمي و ملايمت سخن بگوييد.
ويژگي چهارم: برخورد قاطع با استكبار
علاوه بر برخورد منطقي كه در قسمت قبل به آن اشاره شد در مواقع مورد ضرورت، برخورد هاي قاطع نيز نياز خواهد بود و هنگامي كه دشمنان، جنگ نظامي را آغاز كنند، در اين صورت ديگر برخورد منطقي مناسب نبوده و آيات الهي صراحتاً دستور به برخورد قاطعانه ميدهند:
(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ : اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير، و جايگاهشان دوزخ است، و چه بد سرانجامى است. ) (التوبة : 73)